با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
فجاءته احداهما تمشى على استحياء قالت ان ابى يدعوك ليجزيك اجر ما سقيت لنا فلما جاءه و قص عليه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظلمين
ناگهان يكى از آن دو ( دختر ) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام بر مى داشت و گفت: پدرم از تو دعوت مى كند تا مزد سيراب كردن گوسفندان براى ما را به تو بپردازد هنگامى كه موسى نزد او سرگذشت خود را شرح داده او گفت: نترس از قوم ظالم نجات يافتى ( سوره قصص/ 25 )